خواهشمند است نظر خود را به هنگام بازدید از این صفحه مطرح نمائید.

Welcome Iranian Artist

۱۳۹۲ اسفند ۲۷, سه‌شنبه

بهار آمد بهار آمد

شب وترس و تنها ئی و غم
لباس خسته برتن
همه فرداها با رنج
به ریتم شعر هایم می زنم پتکی زآهن
نمی دانند نمی فهمند
هم سر ها بر دار نادانی است
به نورشمعی امشب امیدوارم
اگر نادانی نخواهد زد با سنگ
به قلب نازنینم
نه امیدی در باد
نه شوقی در آفتاب
همه شعرهایم
مثل آدم برفی
خسته و سرد می گویند
برخیز برخیز
بهار آمد بهار آمد
زمین راشخم دانائی بزن
بپز نانی
نگاه کن خویشتن را
که شاید این بهار گرم
بماند طولانی تر
امیدی در درونم رشد می گیرد
درختی می شودبی مانند
نگاهم می شود سبز
درونم شعله های عشق می رقصند
بپز نانی گم
بخوان شعری زیبا
بگو با خویشتن خود
بهار آمد بهار آمد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر