خواهشمند است نظر خود را به هنگام بازدید از این صفحه مطرح نمائید.

Welcome Iranian Artist

۱۳۹۴ دی ۲۳, چهارشنبه

هوس های لجن ما شاید نمی جوشید

دل آدم زغم و جنگ می گیرد
خانه مرطوب ز نامردی مردان گشته
هرکسی حافظه را به فراموشی داده
می بینم جنگ است ویرانی است
نامردان به صف کاردی در دست
زندگی طعم خیانت دارد
کودکی خفته به خون
سیاست لجن و مغزتو بیمار چرا
تو اگر می فهمیدی
من اگر می فهمیدم
هوس های لجن ما شاید نمی جوشید
در خون سرخ خورشید
شاید هوس نان تازه
هوس شرم زهمسایه خوب
آخرش مشتی خاک می ریزند
روی مغز بیمار هوس
آخرش نیستی تا به پایان هوس هایت برسی
آخر خط آغاز شناخت من و توست
تونپرسیدی همسایه خوب
تو به مهمانی لبخند نرفتی چرا
صبح تا شب هوس کردی
عادات خود را بدکردی
در میان هوس های من و تو
نامردی ایستاده با کاردی در دست
تو فقط آینه دیدی
نپرسیدی از ماه کدام شب مادری بیدار است
من نمره صفری بودم
من تا ته خط خوبی دیده گانم کور بود
ای کاش زنگ تفریح بود
حیاط مدرسه بود
ناظم بود که بفهماند من را
و تو را بیدار کند از غفلت
ما بنده مال و زر و زن
ما خفته در آرزوهای غلط
پس نامردان به صف با کاردی در دست
می شکافند تن عشق را ....

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر